بررسی مختصرتداوم سه دهه جنگ درافغانستان
محمد عوض نبی زاده محمد عوض نبی زاده

افغانستان سرزمین دود وآتش , درد  و خون است که سال های زیادی مردم آن در خون تپیده وهنوزهم بعد ازهشت سا ل با وجودحضور نیروهای بین المللی بار دیګر تداوم جنگ و بی ثباتی درین خاک بیداد میکند. افغانستان درجهان ازاهمیت جیوپولیتیکی خاصی برخورداربوده و همواره میدان زورآزمایی قدرت های جهانی قرار گرفته است؛ گرچه تاکنون هیچ تجاوزگری، هیچ ایدیولوژی و نظام سیاسی که با بافت های اجتماعی و تاریخی جامعه افغانستان هماهنگ نبوده،نتوانسته موثر باشد، بلکه باعث تباهی و ویرانی بیشترافغانستان گردیده است.طوریکه درجریان جنگ سرد امریکا وممالک غربی از تنظیم ها ی اسلامی افغانستان حمایت مالی ، تسلیحاتی و سیاسی به عمل می آوردند  که بیشترین امکانات تسلیحاتی و مالی امریکا به تندرو ترین عنصر بنیاد گرا (گلبدین حکمتیار) تعلق میگرفت .و کشورهای غربی از تندروان اسلامی کشورهای عربی ، صرف نظراز ذهنیت رادیکالی انان برای کشورهای ازاد ودموکراتیک ، حد اکثراستفاده ابزاری میکرد . اسامه بن لادن، در سال 1979 توسط سازمان سیا ، جذب  و آموزش چریکی  تحت حمایت سازمان سیا را فراگرفت . سازمان سیا سرگرم تأمین مالی یک گروه اسلامگرا  تحت عنوان القاعده گردید که این عملیات با همکاری سازمان اطلاعاتی عربستان سعودی به رهبری شاهزاده "ترکی الفیصل"، انجام میشد.  با بوجودآمدن تشکیلات تنظیم های جهادی در کشور های همسایه عمدتا در پاکستان و مسلح ساختن انها توسط استخبارات نظامی آن کشورها زنگ خطری بود برای تداوم بی ثباتی و ناامنی در  افغانستان. استخبارات نظامی پاکستان (آی. اس. آی) برای تحقق اسـتراتیژی دیرینهء پاکسـتان ،  توطئه طرح جنگهای داخلی را بین تنظیم های اسلامی در هنگام تصاحب قدرت سیاسی در کابل به راه انداخت ودرین سالها در مناطق گوناگون افغانستان حاکمیتهای جداگانه وجود داشت که برهان الدین ربانی مرکزکابل و محدوده های آن و شمال شرقی کشور را کنترول میکرد . درحالیکه سه ولایت غربی را با مرکزیت هرات اسمعیل خان  در اداره خود داشت  . سه ولایت شرقی درمرز پاکستان   تحت سلطه  حاجی عبدالقدیر و برادرانش بود  ،که نواحی جنوب و شرق کابل را گلبدین حکمتیار کنترول می نمود، در شمال جنرال رشید دوستم شش ولایت را تحت کنترول داشت و درافغانستان مرکزی هزاره جات و   برخی از ساحات هزاره نشین شهرهای بزرگ  و غرب شهر کابل  را حزب وحدت اسلامی افغانستان با مرکزیت بامیان  د راداره خود داشتند ،  که افغانستان جنوبی قندهار و هلمند بین سران جنگی مجاهدین رده پائین و راهزنان تقسیم شده بود که به دلخواه خود مردم را غارت میکردند. مردم  درین دوره از بی ثباتی و انارشیزم به ستوه ا مده بودند چون تنظیم های اسلامی نتوانسته بودند که  برسر تقسیم قدرت به توافقی دست یابند. جنګ های تنظیمی آرامش نسبی را از این سرزمین ربوده بود و مردمان ملکی باز برای جستجوی محل امن از یک شهر به شهر دیګری و از یک ده به ده دیګر سرګردان بودند که در اثرآتش جنگ قدرت، مردم عادی و غیرنظامیان،بهای سنگینی را پرداختند و کشور درین آتش فتنه و درگیری تباه و نابود گردید. و تنظیم های جهادی که بنابر اختلاف میان خودها ضعیف شدند و دیری نګذشت که گروه دیګری در تیرماه سال-1994- م - بنام طالبان با شعار مذهبی وقومی و  یک حرکت مرموز و برنامه ریزی شده از خارج  داخل  جنوب کشورشد  و بعد ازسقوط کابل با حمایت مالی کشورهای غربی و عربی و همکاری قوای بشری پاکستان و احزاب تندرو و بنیاد گرای عرب و غیره کشور های اسلامی به زودی به ولایت های مرکزی و شمال کشو ر رسیدند واز سالهای اخر دهه نود تا سال 2001 میلادی بر بیش از نود درصد مناطق کشور تسلط پیدا نمودند. افغانستان درسال های زمامداری طالبان ، به پایگاه مرکزی احزاب تروریستی اسلامی تبدیل گردیده بود .  احزاب ترورستی مشهوری  از سوی اداره استخبارات نظامی پاکستان آی اس آی اکمال و برای اهداف این اداره فعالیت میکردند و دوشادوش باطالبان در قتل عام مردم افغانستان سهم میگرفتند که  این احزاب  القاعده به رهبری اسامه بن لادن  ، حرکت اسلامی ازبکستان تحت رهبری جمعه نمنگانی ، حرکت المجاهدین کشمیر تحت رهبری مولا نا مسعود اظهر ، حرکت انصار ، سپاه صحابه پاکستان تحت رهبری مولانا اعظم طارق و غیره را شامل میشدند .دراوج پیشرفت جهان متاسفانه افغانستان عمق ذلت و عقب ګرد قرون وسطائی را تجربه میکرد که ممانعت دختران و زنان از کار و تعلیم وبستن مکاتب ،غیر فعال شدن کودکستان هاِ ، یکی از کار هایزشت و نا بخشودنی طالبان بو دو همچنان اداره طالبان درهنگام حاکمیتش بخاطر تضیقات بیشتربرمردم فرامین ذیل را نیز صادر نموده بودند.


 

دربارۀ نه تراشیدان و کوتاه ننمودن ریش

     دربارۀ محوه چرس و کارخانه های چرس

پیغام  ملا محمد عمر دربارۀ نماز

حکم  ملا محمد ربانی رئیس شورای سرپرست امارت اسلامی  طالبان  دربارۀ طرز معاینه و تداوی مریضان زنانه و امحای

عکس های ذی ا لروح از اسناد به تمام مسؤلین وزارتها وادارات مستقل  وخصوصاً مسؤل وزارت اطلاعات وفرهنگ

 هنگامیکه در افغانستان از آفت نسل کشی و زمین سوخته سخن به میان می‌آید  چهره واعمال وحشتناک طالبان دراذهان مردم  زنده می شود. مردم افغانستان با ترس ووحشت برای دومین بارفاجعه به قدرت رسیدن طالبان را احساس می کنند که سایه سیاه در حال گسترش وصدای خوف ناک پای فاجعه سازان طالبان بطوروحشت آوری شنیده می شود. طالبان این بار به مراتب خطر ناکتروحشیانه تراز دوره پیشین ظاهرخواهد شد.   نا کار امدی دولت ونیرو های امنیتی- خارجی و داخلی ازعوامل مهم تسریع  آفت طالبان بوده که جز بدست آوردن قدرت و قتل عام  مردم بی‌گناه افغانستان چیزی دیگری نه  می باشد .مردمان شمال ومناطق هزاره نشین کشور هراس این را دارند که دوره وحشت گذشته طالبان باز خواهد آمد، و امید شان را ویران و زحمات را به خاک یکسان خواهد ساخت و جهانیان باید بدانند اگر اینبار القاعده وطالب درافغانستان تسلط پیدا نمایند ، گریبان بازیگران منطقه و جهان را نیز خواهد گرفت. وهیچ کشوری قادر نخواهد بود که ازگرد باد وطوفان فاجعه سیاه طالبی جان سالم بدرببرند نه تنها که واشنگتن و نیویورک، بلکه تهران، اسلام آباد، دهلی، لندن، پکن، پاریس و مسکو نیز در امان نخواهند ماند،  گذشت هشت سال نشان داد که حتی دیموکراسی لیبرال امریکایی– به حمایت یک صد هزار نیروی خارجی هم نتوانست که درد مرد م  افغانستان را مداوا نماید، بلکه باعث افزایش مشکلات مردم افغانستان گردیده است.  چون افغانستان همانند خانهء بدون سقف و  دروازه  است ،  تا  زمانیکه ریشه های جنگ در آنسوی مرز ومزارع خشخاش ، خشکانیده نشود، جنگ و ویرانی درافغانستان به پایان نخواهد رسید و برخی ازتحلیلگران نظامی جهان میگویند که تصرف افغانستان کار ساده ‌ اما نگهداری آن کاری دشواری است که افغان‌ها هم به لحاظ رزمی نیروهای جنگی  خوبی هستند و هم موقعیت توپوگرافی  افغانستان به گونه‌ای است که امکان جنگ‌های چریکی و مقاومت طولانی را به نیروهای رزمی می‌دهد. نیروهایی که به افغانستان وارد می‌شوند، نیروهای کلاسیک و منظم هستند و این نیروها در مقابل نیروهای چریکی در آن سرزمین‌های سخت افغانستان تاب تحمل را نخواهند داشت چون هر کشوری که افغانستان را اشغال کند، کشوری دومی و سومی احساس تهدید کرده، در صدد تخریب وی میروند – ومردم افغانستان قربانی بازی های استراتیژیک آنها  میشوند. گرفتن قدرت از طریق خشونت، کودتاهای سرخ و سفید،  و انقلابات نام نهاد اسلامی و غیراسلامی نمیتوانند مشروعیت قانونی و اخلاقی داشته باشند. پس بهتر است، که اعتماد بالای ملیت های ساکن در افغانستان گردد وتقسیم قدرت درمحلات  به اقوام  پشتون , تاجک , هزاره و  ازبیک صورت گیرد  و بگذار که هریک از اقوام کشور خودرا مالک منطقه،  و سرزمین پدری خود دانسته مطابق به- خواست خود نظام حقوقی شان را تعیین ومطابق به توان خود از آن دفاع و  آباد نمایند. با  نگاه به انتخابات اخیر باید نسبت به سرنوشت دموکراسی در افغانستان نگرانی بیشتری داشت که در این انتخابات از 17 میلیون واجد شرایط رای صرفا کمتر از شش میلیون در انتخابات شرکت کردند . در کشوری چون افغانستان انتخابات از میان دود و آتش، استبداد و انحصار، تحجر و واپسگرایی، شکافها و تعصب های گوناگون قومی-مذهبی و زبانی  برخاسته است، این مشارکت اندک در انتخابات می تواند برای فرآیند دموکراسی سازی خطرناک باشد.در کشوری که بمثابه لجن زار ایدئولوژی ها و آرمانهای بلند انسانی لقب گرفته اینبار دموکراسی به ناپاکی ها آلوده گردیده است.  نباید این فرصت گرانبها به آسانی و با دسیسه های دشمنان ومخالفان دموکراسی نابود شود. تابوهای زاییده قدرت از بین رفتنی نیستند. مگر اینکه تابوها شکسته شده و بر فراز ویرانه آنها ارزشهای جدید و انسانی بنا شوند ؛ بدون تردید نظام حاکم کنونی ظاهرآ برخی از عناصر دیموکراتیک را با خود دارد ، گرچه متاسفانه درجر یان هشت سال جوانه های دمو کراسی نو پا در افغانستان بو سیله فساد , جنگ وشرارت شدیدا صدمه دیده و سیا ست های پا رلمانی در این کشور به یک نهاد بی بهره مبدل شده که هیچ شبا هتی به رو یا های دمو کرا تیک ممالک غر بی ندارد  برای پاسخ این پرسش راه  دراز ی را باید کشور ما بپیماید ، انتخابات  برگذار شده 20 اگست سال 2009 در افغانستان، تلاش  مصرانه نیروهای خارجی جهت دموکراتیزه ساختن سریع در جامعه عنعنوی ، فقیر و درحال جنگ، ما تبارز نمود.  نیروهای سیاسی در هنگام مبارزات انتخاباتی به هوس فراخوان های اتنیکی ومنطقوی رو اوردند. تقریباً در همه جا مبارزات بر علایق قرابتی ، وطنداری و عقد اتحادیه های قومی عیارشده بودند . برعلاوه مخارج چندین میلیونی در کشور مفلس ، اتهامات متقابل و بی اعتمادی در صفوف ایتلاف ضد طالبان به اوج خود رسید.  اکثر افغان ها علیرغم آنکه از پیشروی های طالبان در هراس بسر می برند و نسبت به تقلبات صورت گرفته در انتخابات خشمگین اند، اما خواهان بازگشت طالبان هم نمی باشند. درین روز های نزدیک  داکتر عبدالله با ارایه خواسته هایی قبول نا شدنی از طرف رئیس جمهور کرزی زمینه کنار کشیدن خود را از انتخابات دوره دوم  فراهم نمود. ،  حامد کرزی ! رئیس جمهور فعلی با پیشینه قوم گرایی و عدم ثبات سیاسی نتوانست حاکمیت مقتدری را تشکیل دهد که مردم در سایه آن حد اقل به آرامش نسبی برسند . در شرایط فعلی می توانست چند گزینه غیر مشروع قابل طرح وبررسی باشد.اول :- داکتر عبدالله بدلیل پذیرفته نشدن خواسته هایش در دور دوم انتخابات شرکت نکند و حامد کرزی پیروز انتخابات اعلام گردد ویا کرزی در انتخابات در نبود نامزد رقیب ا شتراک نماید .دوم : داکتر عبدالله و حامد کرزی تحت فشار برخی از کشورهای خارجی تن به یک دولت   ائتلافی بدهند ویا اینکه کرزی برای داکتر عبدالله مقام و امتیازات لازم را مطابق به خواست وی بپذیرد.چهارم اینکه امریکایی ها بصورت مستقیم وارد عرصه شده و برگزاری لویه جرگه را تشویق نماید. در آن صورت هردو نامزد  باید از ادعای حکومت داری کنار رفته میدان را بنفع کسانی دیگری خالی کنندو تمامی زحمات چند سال گذشته جامعه جهانی و قوانین کشوری نادیده گرفته خواهد شد که اذهان مردم ما را دوباره به سوی نا امیدی سوق خواهد داد،و جامعه جهانی را نیز در باره ء تداوم کمک ها مایوس خواهد سا خت . تصمیم آقای عبدالله اول ماه نوامبر به عدم شرکت در انتخابات پس از آن اعلام شد که حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان درخواست های رقیب انتخاباتی خود را نپذیرفت. عدم شرکت عبدالله در دور دوم انتخابات، بدنبال روزهای پر تنشی صورت می گیرد - روزهای که دیدارهای زیادی میان آقای عبدالله و دپلماتهای غربی در کابل  و مذاکراتی بسیار فشرده  نیز میان آقایان عبدالله و کرزی درمورد مسایل بالا انجام شده است. حالا سوال اصلی این  است که آیا دور دوم انتخابات ریاست جمهوری افغانستان برگزار می شود و آیا این انتخابات در نبود یکی از دو نامزد، اعتبار خواهد داشت؟  براساس برنامه ازقبل تعیین شده، دور دوم انتخابات ریاست جمهوری افغانستان باید در هفتم نوامبر امسال، یعنی در فاصله کمتراز یک هفته دیگر باید برگزار شود.


 

 مردم دنیا شاهد هژمونی امریکا منحیث یگانه ابر قدرت در جهان  کنونی است. هژمونی که از دیموکراسی استفاده ابزاری کرده، با دشمن  فرضی بنام "القاعده و طالبان"که در اصل خود خالق آن اند- داخل جنگ (؟) شده است  ، دربازیهای بزرگ، برای ابر قدرتها، موضوع وجدان، حقوق بشر و سایر مفاهیم اخلاقی، نورمها و میثاقهای پذیرفته شده  بین المللی حرفهای میان تهیی بیش نبوده و زمانیکه سخن از منافع خود و مضار حریفانش در میان باشد، بسادگی روی آن پا میگذارند.  رئيس جمهور آمريکا از چند هفته به این سو هفت بار مصروف  گفتگو با مقام های مختلف نظامی کشورش در ارتباط به مساله ي افزایش چهل هزار نیروی درخواستی جنرال استانلی مک کریستال در افغانستان است. در حالیکه  طالبان در زمان حاضر 25 هزار نفر نیرو در اختیار داردبا این حال با نو کلینتون در صحبت های خود به تلویزیون "ان بی سی" گفته است که "جنگ افغانستان یک جنگ بی پایان نیست و تعهدات آن کشور نیز تعهدات بی پایان نخواهد بود" ولی جوبایدن در تداوم بمبارد مان طیارات بی سرنشین بالای مراکز تروریستان در مناطق قبایلی تاکید دارد .   .طوریکه هنري کيسينجر وزير خارجه اسبق و فرانكلين سي. اسپيني كارمند سابق وزارت دفاع آمريكا هردو به این باورند که یکی از دلايل شكست آمريكا در ويتنام را ناتواني اين كشور در به‌دست آوردن توجه مردم ويتنام بوده است چون نکسون رئیس جمهور وقت آمریکا  در برنامه "ويتنامي‌سازي خود ، سعي داشت بدون اقرار به شكست، عقب‌نشيني آمريكا از ويتنام را پنهان‌سازي كند و آن را "صلح با افتخار " بنامد.  اما  در پايان كار، ارتش ويتنام كه توسط آمريكا آموزش ديده بود، به همراه دولت اين كشور ، فاسد از كار درآمدند و هنگامي‌كه حمايت دولت آمريكا را از دست دادند،دولت ویتنام سقوط  كرد. درمورد افغانستان نيز مانند ويتنام، وزارت دفاع آمريكا به اوباما  مي‌گويند كه با افزايش نيروهاي آمريكايي و همچنين افزايش تعداد نيروهاي  اردو و پليس تعليم‌ديده افغان و  ايجاد يك "دولت ملي شايسته مي‌تواند به پيروزي در جنگ افغانستان دست يابد، که همه اين‌ها،  شكل‌هاي مختلفي از همان طرح تكرار تجربه ويتنام هستند.  و بدتر اين‌كه در دولت كرزي همان فساد انبوهي  مشاهده میشود كه در دولت انتصابي آمريكا در ويتنام صورت مي‌گرفت .  استراتژي حاکم در افغانستان بر اساس دکترين ضد‌شورش شکل گرفته است حفظ  و یا کاهش نيرو‌هاي فعلي امریکا به عنوان اولين قدم براي عقب‌نشيني تفسير خواهد شد. استراتژي نظامي به طور سنتي به معناي کنترل بخش بيشتر يک سرزمين است اما استراتژي چريکي بنا بر تعريف مائو که نيروي مخالف به گرداب مقاومت مردمي کشيده میشود. در ويتنام نيرو‌هاي چريکي گاهي در طول روز کنترل منطقه را در دست مي‌گرفتند و در شب آن را به نوعي واگذار مي‌کردند تا از ايجاد ثبات جلوگيري کنند. بنابراين در يک جنگ چريکي کنترل 75 درصد منطقه در 100 درصد زمان‌ها بهتر است .  افغانستان ، همسايه‌هاي قدرتمندي مانند پاکستان، هند، چين، روسيه و ايران دارد که هر يک از اينها براي دفاع از منافع خود ظرفيت‌هاي خاصي دارند که باید از همسايگان قدرتمند افغانستان طلب همکاري شود اگر اين کشور‌ها همکاري نکنند آمريکا چاره‌اي نخواهد داشت جز اينکه  نقش خود را در افغانستان طوري طراحي کند که تنها با اهدافي که آمريکا براي تامين امنيت ملي خود ضرورت دارد هماهنگ باشند. و هرنوع استراتژی امریکایی – چه کهنه چه نو ، فقط دامنه ء جنگ را گسترده ترخواهد ساخت افغانستان نه تنها با طالبان در مبارزه قرار دارد بلکه  صحنه زور آزمائی  میان کشورهای منطقه  نیزقراردارد و حمله بر سفارت هند در کابل ، واضح می سازد که افغانستان اکنون دستخوش رقابتها بین هند و پاکستان شده  است.  پاکستان تلاش دارد  یک حکومت مطیع و دست نشانده در کابل  ایجاد شود که با هند وستان دوستی نزدیک نداشته باشد اما هندوستان علاقه دارد که از طریق افغانستان راه ورود به منابع زیر زمینی آسیای میانه پیدا نماید .  امریکایی‌ها باید بدانند که بدون حل بحران مساله خط دیورند- کشمیر - سینک‌یانگ  چین - رشد رادیکالیسم در منطقه و  اصلاح  رفتارهایشان در فلسطین و عراق و نقاط دیگر جهان آمریکا را قادر به حل مسایل افغانستان  نخواهدنمود. همه اینها یک مجموعه امنیتی است که حل آن مستلزم یک راه حل جامع.سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی نیازمند رهبری سالم  امریکا است. اوباما باید کانگرس، مردم امریکا و حکومت های ناتو را در مورد این مطلب قناعت دهد که موفقیت در افغانستان نیازمند  صبر وثبات کل منطقه میباشد و هم چنان یکی از مراکز تحقیقاتی پنتاگون گفته‌اند که خمپاره‌ها و موشک‌هایی که به طرف سربازان شان شلیک می‌شود ساخت ایران است. ، و بسیاری از خمپاره‌ها و راکت‌هایی که به آنها اصابت کرده کپی راکت‌هایی است که خود امریکایی‌ها در جنگ با طالبان استفاده کرده‌اند.  فرماندهان آمریکایی در افغانستان میگویند تا زمانی که ایران به طالبان سلاح می‌فرستد، این گروه می‌تواند هر گونه ضربه‌ای را به امریکا وارد کند.

برخی ازمقامات نظامی آمريكا  اعلام كرده‌اند که ا مریکا با افزايش نيرو  و حضور درازمدت‌  در افغانستان تعهدش را به افغان‌ها افزايش داده‌ و پايگاه نظامی بگرام را  براي حضور طولاني در اين كشور ایجادنموده است؛  گرچه طراحان امور جنگي در پنتاگون  هنوزهم فكرمي‌كنند که بگرام يك پايگاه موقتي 5 – الی 10 ساله است؛ ولی گسترش بيش از حد اين پايگاه ابتدا استقرار 3000 و سپس 7000 نيرو گسترش يافته اما اكنون ميزبان 13 هزار نيروست؛ امریکا با ایجاد 38 پایگاه نظامی افغا نستان رابه بزرگترین پایگاه نظامی و تختۀ خیز در منطقه تبدیل نموده است . دولت آمریکا یکی از بزرگترین پایگاه‌های امنیتی سیا  را در خارج از این کشور در افغانستان ایجاد خواهدکرد . هم چنان در حال حاضر حدود 700 نفر از کارمندان سازمان سیا در افغانستان به طور فعال حضور دارند و به زودی ماموران، تحلیلگران و نیروهای شبه‌نظامی بیشتری به افغانستان گسیل خواهند شداعزام این تعداد نیرو به خارج در تاریخ این سازمان بی‌سابقه است.  ارقام مصارف هزینه ما لی و تلفات جنگی دولت آمریکا  از سال 2001 تا کنون در افغانستان: حدود 250 میلیارد دالر برابربه ( 12500000000000 افغانی )-  وهزینه  برای استخدام 200 هزار نفر برای جمع آوری اطلاعات درباره بن لادن و ملا عمر: 75 میلیارد دالر بوده است و در حالیکه  ۱۹ میلیارد دالرهزینه  مالی آمریکا را برای مصارف واحد های اردوی ملی افغانستان نشان داده شده اند اردوی ملی کشور ما در جنگهای کنونی رهبری ۵۴ فیصد عملیات ها را به دست دارند. علاوتا پولیس ملی افغانستان هم اکنون در ۵۲ ولسوالی توانایی فعالی از خود نشان میدهند.  احتمال دارد یک سال دیگر را دربر گیرد تا قوای امنیتی افغانستان پیشرفت معینی در عملیات ها را از خود نشان دهند. تعداد کشته شدگان نیروهای خارجی تا کنون: حدود 2500 نفر که 867 نفر آمریکایی، 219 انگلیسی، 131 کانادایی و 35 آلمانی و 35 فرانسوی و ما بقی از دیگر کشورها بوده اند.- تعداد هواپیماهای نظامی منهدم شده نیروهای خارجی توسط طالبان: 31 هواپیما- تعداد موترها و زره پوشهای نظامی اردوی ملی و ناتو که از بین رفته اند: 2818 زره پوش- تعداد سربازان و پولیس اردوی ملی که فقط در سال 2008 میلادی در این جنگها کشته شده اند: 7552 نفر-  میباشند و در حال حاضر دو میلیون نفر معلول در کشورمان وجود دارند . ولی آمریکا و تاتو  تا کنون نتوانسته  امنیت وثبات را درین کشوربرگردانند  ودموکراسی صادراتی نمایش چندان نیافته وفجایع خونین به گونۀ روزافزون در افغانستان ادامه دارد ودرمهارتروریزم وجنگهای چریکی نا توان دیده می‌شوند.  بنظر می رسد که هشدار های مقام‌های امریکایی و ناتو مبنی بر ناکامی در افغانستان و تقویت طالبان در صورت عدم تغییر سیاست‌های مبارزه با این گروه و القاعده، حکایت از آن دارد که افغانستان به رغم بهبود اوضاع در بسیاری از زمینه‌ها از جمله .اقتصاد و فرهنگ به کابوسی برای نیروهای ایساف در افغانستان تبدیل شده است  بارک اوبا ما رئیس جمهور امریکا در نظر دارد تا  افراد مسلح گروه طالبان را که از جنگ دست میکشند کمک های پولی به آنها بدهند که درین روزها بودجه خاصی را بدین منظورمد نظر گرفته است  درحالیکه هنگام حکومت دکتر نجیب الله  نیزمصالحه ملی تنها راه حل جنګ ها  تشخیص ګردید. حکومت وقت ؛ پذیرفت تا جنګجویان مخالف دولت را رسما در سازمان دولتی  بپذیرد . اعلان مشی مصالحه ملی تعدادی از طلاب مدارس پاکستان و افراطیون را دست باز داد تا بتوانند  با شعار افغانستان از ماست خودها را جا بزنند. حکومت وقت؛ تما می دستګاه دولت را به مخالفان  و مدعیان حکومت سپرد.ولی تجربه ناکامی را به همراه داشت. هم چنان دولت امریکا تصمیم دارد که ازین به بعد با والیان34 ولایت افغانستان تماس مستقیم برقرار و کار مشترک نمایند تابرای حل مسایل اقتصادی و امنیتی هر ولایت بصورت جداگانهء راه بیرون رفت ازآنها را دریابند        


 

رویکردها:-

سایت نمای نزدیک  زیر عنوان استقرار نیرو و دیپلوماسی نویسنده : هنری کیسنجر ترجمه : عباس دلجو

    سایت آریائی  زیر عنوان دست های نهفته ، در بی ثباتی افغانستان نویسنده: بومان علی قاسمی.

.سایت جمهوری سکوت  زیر عنوان به دموکراسی بیاندیشیم نویسنده:-امان الله امان

. سایت مشعل  زیر عنوان افغانستان ، جولانگاه استعمار کهنه و نو نویسنده اسماعیل فروغی


 

    یا د داشت ها ی شخصی صاحب این قلم    -  1- ماه – نوامبر– سال – 2009 – میلادی.


November 1st, 2009


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات